به نظر می رسد پوتین فقط به این نتیجه چشم دوخته است، با توجه به تصمیم او برای فراخوانی هزاران نیروی ذخیره در روز چهارشنبه.
نتیجه 3: این یک معامله کمتر کثیف است، اما با مردم روسیه، نه پوتین. در این سناریو، ناتو و اوکراینی ها آتش بس را بر اساس خطوط 24 فوریه پیشنهاد می کنند: جایی که روسیه و نیروهای اوکراینی قبل از حمله پوتین ایستاده بودند. اوکراین از تخریب بیشتر در امان است و اصل غیرقابل قبول بودن تغییر مرزها با زور رعایت می شود. اما پوتین باید به مردمش اعتراف کند: “ما حدود 70000 تلفات متحمل شدیم، هزاران تانک و خودروی زرهی را از دست دادیم و تحریم های اقتصادی وحشتناکی را تجربه کردیم – و من چیزی برای شما نگرفتم.”
البته نمی توان تصور کرد که او این حرف را می زند. اما چنین معامله ای می تواند به نفع مردم روسیه باشد. بنابراین، تا آنجا که من می توانم تصورش کنم، پوتین احتمالاً باید توسط یک جنبش اعتراضی توده ای مردمی یا با کودتای کاخ برکنار شود. همه تقصیرهای جنگ را میتوان به گردن او انداخت و روسیه میتوانست قول دهد که در صورت لغو تحریمهای غرب، دوباره همسایه خوبی باشد. زلنسکی باید از رویای خود برای بازپس گیری مناطقی از اوکراین که توسط روسیه در سال 2014 تصرف شده بود دست بردارد، اما اوکراین می تواند بهبودی را آغاز کند و حداقل روند پیوستن به اتحادیه اروپا و شاید حتی ناتو را از سر بگیرد.
این همیشه جنگ پوتین بود. این هرگز جنگ مردم روسیه نبود. و در حالی که تا به حال مردم روسیه ممکن است فکر کنند که بهای زیادی را برای سکوت پرداخت نکردهاند، اما اشتباه میکنند.
وقتی همه قتل عام های ادعایی روسیه در اوکراین مستند شده و با جهان به اشتراک گذاشته می شود، مردم روسیه نمی توانند از آنچه توسط پوتین به نام آنها و به نام آنها انجام شده است بگریزند. هنگامی که جنگ متوقف شود و جهان بخواهد که ذخایر خارجی روسیه که اکنون در بانک های غربی مسدود شده است – حدود 300 میلیارد دلار – به اوکراین منتقل شود تا بیمارستان ها و پل ها و مدارس تخریب شده توسط ارتش روسیه بازسازی شود، مردم روسیه متوجه خواهند شد که این جنگ رایگان نبود وقتی مستندسازان تمام شهادت زنان اوکراینی را که میگویند توسط سربازان روسی مورد تجاوز قرار گرفتهاند، کنار هم میگذارند، هیچ شهروند روس نمیتواند برای مدت طولانی بدون شرم در جهان سفر کند.
باز هم من ساده لوح نیستم. اگر پوتین به نحوی با الکسی ناوالنی، ملیگرا، ضد فساد و جنگ صلیبی جایگزین میشد، که گمان میرود پوتین ابتدا او را مسموم کرد و سپس در نهایت به زندان انداخت، ممکن است هنوز مذاکره یا حفظ آتشبس با اوکراین دشوار باشد. علاوه بر این، قوانین سرکوبگر و پلیس مخفی بیرحم، فقدان رهبران و ترس مشروع از اینکه پوتین همان کاری را که با اوکراینیها میکند با مردم خود انجام دهد، همگی مخالف این هستند که پوتین توسط یک جنبش مردمی از بین برود.
من همچنین میدانم که به عنوان بخشی از این نتیجه، پوتین میتواند با فردی بدتر جایگزین شود، فردی از جناح راست افراطی ملیگرای خود که ادعا میکند پوتین به اندازه کافی سخت نبرده یا توسط ژنرالهایش خرابکاری شده است. یا، پوتین می تواند با خلاء قدرت و بی نظمی جایگزین شود – در کشوری با هزاران کلاهک هسته ای.