یادداشت ویراستار: این مقاله در شماره نوامبر منتشر شد گلف دایجست مجله
CNN
–
لطفاً از این بیانیه حقیقت توهین نکنید، اما گلف بازان در زمین های عمومی بیشتر از بازیکنان زمین خصوصی توپ های گلف خود را به دروغ بهتر سوق می دهند. من خودم را تا حدودی در این موضوع صاحب اختیار می دانم زیرا نیمی از عمرم را در دوره های عمومی و نیمی دیگر را در باشگاه های خصوصی گذرانده ام.
این یک قضاوت اخلاقی نیست. Publinxers به همان اندازه در مورد قوانین زندگی صادق، اخلاقی و جدی هستند، اما قرارداد طبیعی در دوره عمومی متوسط شما طوری است که شرایط برای The Nudge اجازه می دهد. منظورم را میدانید: کاوشگر ملایم با سر چماب فقط چند اینچ تا یک تکه چمن کمی ارتقا یافته. بدون آسیب، بدون خطا.
جک نیکلاوس همیشه استدلال کرده است که قوانین باید به شما اجازه دهند توپ خود را از یک سوراخ تقسیم بیرون بیاورید. مسیری که من در آن بزرگ شدم یک حفره غول پیکر بود. ما به سادگی «قوانین زمستانی» را در تمام طول سال تدوین کردیم. هنگام شرطبندی پول کلان، ما اصرار داشتیم که «توپ را پایین بیاوریم» – و اگر آن را به داخل جنگل میراندید، باید به کف زدن ادامه میدادید تا ضربه بعدی را بزنید.
بابی جونز می گفت سه نوع گلف وجود دارد: گلف روزمره، گلف رقابتی و گلف قهرمانی. اولین مورد مانند راه رفتن در یک شکاف در پیاده رو است. دومی مانند راه رفتن با طناب 6 فوت بالاتر از زمین است. او گفت: “گلف قهرمانی سیم بلندی است و تور را می برند.” اکثر گلف بازهایی که من می شناسم روی زمین محکم راه می روند و فقط سر تکان دادن با قوانین آشنا هستند.
منظورم چیست؟ 10 قانون برتر من که در گلف روزمره نادیده می گیریم، اما اگر در مسابقات مهمی مانند US Open یا حتی مسابقات قهرمانی باشگاهی بازی می کردیم، این کار را نمی کنیم، که خوشبختانه اکثر ما هرگز انجام نمی دهیم، عبارتند از:
سه دقیقه طبق قوانین مجاز است، اما حریفان من 10 دقیقه جستجو می کنند و سپس واقعاً شروع به جستجو می کنند. دیوید فی، مقام سوم قوانین مورد علاقه من، می گوید: «من یک پسر یک دقیقه ای هستم. اگر در عرض یک دقیقه نتوانستم آن را پیدا کنم، آن را خراب کنید.»
به خصوص در گلف پاییزی، اگر توپ خود را در برگ ها گم کردید، پنالتی وجود ندارد، فقط یکی را در جایی که فکر می کنید باید باشد بیندازید. شما می توانید گره بزنید اما نمی توانید سوراخ را برنده شوید. این نام به افتخار دیو اندرسون، ستون نویس ورزشی فقید نیویورک تایمز، که تکان های بسیار خوبی داشت، گرفته شده است.
عضوی به نام مولیگان که در اولین سه راهی در Winged Foot اختراع شد، همیشه برای یافتن راه آهن نیاز به رانندگی دوم داشت و به عنوان یک روش معمول در همه جا گسترش یافت.
در بازی مسابقات قانونی اما به طور گسترده در مسابقات باشگاهی بازی سکته مغزی استفاده می شود. چیزی که در چند سوراخ اول به عنوان «بدون ایراد» شروع میشود، با دور زدن به «داخل چرم» تبدیل میشود و زمانی که خود را از آن بیرون میآورید، به سه و چهار پا تبدیل میشود. مردی که من به عنوان پله می شناسم بلافاصله به مرحله 3 می رود.
این یک قانون گلف نیست، اما اگر نقصی دارید، از شما انتظار می رود که هر امتیاز را برای حفظ یک نقص دقیق ارسال کنید. بازیکنان Vanity فقط امتیازات پایین خود را ثبت میکنند و کیسههای شنی فقط امتیازهای بالا را ثبت میکنند.
وقتی وسلی برایان به دلیل داشتن تصادفی دو اتو 7 آهنی در کیفش در مسابقات انتخابی روز دوشنبه تور PGA چهار ضربه جریمه شد، دوستانم خندیدند. من مردانی را با بیش از 14 پوشش سر دیده ام.
چی زدی؟ برخی از بچه ها قبل از انتخاب باشگاه در سطح 3 نظرسنجی می کنند.
حرکت دادن توپ از ریشه درخت – یا حتی یک تنه درخت – بدون جریمه ممکن است یک قانون معقول باشد. همینطور با پاک کردن گل از روی توپ خود در راه آهن. اگر مانع شل را بردارید و توپ حرکت کرد، پنالتی را نادیده بگیرید. افتادن نادرست در سمت سوراخ گلف یک گاری سنگفرش شده به جای “نزدیک ترین نقطه امداد” واقعی قابل قبول است. رهایی از اشیای غیر منقول مانند جعبه های آبیاری به عنوان «تداخل ذهنی» و نیز نادیده گرفتن تفاوت بین سهام قرمز و زرد و گرفتن قطرات مطلوب از خطرات آب به گونه ای است که گویی همه آنها جانبی هستند (قرمز).
حالا اگر قانون محلی رعایت شود، قانونی است، اما ما سال هاست که این کار را انجام می دهیم، فقط شما چهارمین سکته خود را می زنید. دوستان من به OB بهعنوان یک خطر آب نگاه میکنند، رها میکنند و 3 را میزنند. بازگشت به سه راهی و کند کردن بازی را ذخیره میکند.
یعنی این خلاف قوانین است؟
دومین مقام مورد علاقه من در قوانین، فرانک هانیگان، مدیر اجرایی USGA، 1983-1988 بود. زمانی که دنیس واتسون به خاطر بیش از 10 ثانیه انتظار برای سقوط توپش روی لبه سوراخ، با دو ضربه پنالتی ضربه خورد، این حکم به قیمت اوپن آمریکا در سال 1985 تمام شد (او با یک ضربه شکست خورد). از هانیگان پرسیدم که در این شرایط چه میکرد. او گفت: “من باید مطمئن می شدم که در جایی ایستاده بودم که نمی توانستم ببینم چه اتفاقی دارد می افتد.”