در جاهای دیگر کشور، گفتگو شروع به حرکت کرده است، به دور از هشدار اولیه کووید و به چیزی محتاطانه تر از حدس و گمان. زندگی پس از همه گیری چگونه خواهد بود؟ اولویت های ما چگونه تغییر کرده است؟ اما برای بخشهای وسیعی از کشور، که عمدتاً با دوزهای فایزر و مدرنا دست نخوردهاند، از بسیاری جهات اواخر سال 2020 باقی میماند.
آقای ناتون گفت: «بسیاری از مردم اینجا هنوز باور ندارند که ویروس واقعی است – حتی وقتی بیمارستانها پر هستند، حتی وقتی خانوادهشان در حال مرگ هستند. با واکسنها، یکی از همکارها به من گفت که دریافت این واکسن برخلاف اعتقاد اوست. دیگری به من گفت که حاوی جنین نوزاد و جیوه است. شخص دیگری گفت که توسط بیل گیتس برای قرار دادن ریزتراشه هایی برای ردیابی شما ایجاد شده است. گفتم: چرا میخواهد ردیابی کند شما؟”
صحبتهایی که آقای ناتون توصیف میکند ممکن است از نظر اپیدمیولوژیک دور از ذهن باشد، اما به نظر میرسد او و هزاران نفر دیگر در یک گرداب آمریکای کنونی، چرخشی از سیاست، باور، رنجش و ترس گرفتار شدهاند. در رستورانهای فست فود، خواربارفروشیها، انبارها، خانههای سالمندان و هر جای دیگری که کارگران خط مقدم هر روز حاضر میشوند، شکاف عمیقی به وجود آمده است. کارگرانی که از این ویروس عصبی هستند خود را تحت الحمایه کسانی می یابند که نیستند.
“اگر از مردم بخواهم در محل کار ماسک بزنند یا از نظر اجتماعی فاصله بگیرند، عصبانی می شوند و به مدیر می گویند. بعد باید مربی بگیرم. آقای ناتون با اشاره به سیستم مدیریت تخلفات کارگران گفت: اگر بارها مربی شوید، شغل خود را از دست می دهید. (چارلز کروسون، سخنگوی والمارت، مخالفت نکرد که انباشت مربیان می تواند منجر به فسخ شود.)
بر این پویایی غالباً واقعیتهای تلخ فقر و استرسهای انجام یک شغل کم درآمد در موقعیتهای پرفشار پنهان است. و بنابراین وضعیتی که از قبل متشنج شده است، بیشتر می شود. آقای ناتون گفت: تلخی در مورد درخواستهای پوشاندن، ناامنی شغلی، مصرف آب بطریشده، سیاست واکسن – تنشها به طور معمول در فروشگاه او و فراتر از آن در حال جوشش هستند.
همیشه اینطور نبود. قبلا اینجا دوستانه تر بود. خصمانه شده است مردم واقعاً در حاشیه هستند. آنها با شما در فروشگاه یا با یکدیگر دعوا می کنند. «روز پیش زنی می خواست سر قیمت سیب زمینی دعوا کند. شما حتی می توانید آن را در نحوه رانندگی افراد مشاهده کنید، انگار آرزوی مرگ دارند.»