محمد مهاجری در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: لابد این روزها برخی رسانههای دولتی یا وابسته به سازمانها و نهادهای حکومتی از یک رسانه جنگی در جریان ناآرامیهای اخیر خبر میدهند و تحلیلهایی را در این زمینه منتشر میکنند. گاه چنان در این باره داد سخن میدهند که میگویند مثلاً را در فاصله چند میلیارد ستاره نوری کشف کردهاند! و آنقدر زیاد می شود و تازه می شود که از آن سرخوشند ناشی می شود و برای کارت کارت می فرستد.
حق کشفشان هم این است که دشمن و رسانههای بیگانه در روایت روایتها، برداشت و تلقی دلخواهی از رخدادها را دارند و سعی میکنند همان را بین مردم جامعه ایران ساری کنند. آنچه این افراد بیان میکنند، هر چند عالم در پیشپاافتاده و رایج است و هر کسی که مدتی ولو کوتاه کار خبری کرده باشد، با آن آشنایی دارد، اما درست است.
با این اعتراف به یک واقعیت تلخ است که به قول نقی معمولی «باختم، بدجور باختم»! یکی از اعضای تیم پرسابقه تیم رسانهای دولت نیز در یادداشتی، با اعتراف به این شکست، در پی چارهجویی افتاده تا بتواند فضای رسانهای رسمی کشور را از ورطه فعلی نجات داد. پ
همان سالهاست که به اقتصاد دستوری، فرهنگ دستوری، اجتماعات دستوری و نظایر آن عادت کردهایم، «فرامین و دستورات رسانههای» هم جایگاه پیدا کردن و مدیران سیاسی دولت را دارند با فرمانهای غلاظ و شد، رسانهها به پیروی از شیوههایی که آنها کار میکنند میپندارند. ، باید انجام دهند.
از نگاه آنها، کار رسانه اصلی فرض فردی است که میگفت قاشقها را نمیبینید. یک تکه آهنگ را در دست میگیری، با چکش توی سرش میکوبی پخ میشود، دمش را میکشی دراز میشود و به همین سادگی میشود! اگر چنین دیدگاهی در رسانههای عملیاتی جهانی میشود نتیجهاش میشود که در چهار هفته دیگر با تمام رسانههای پرهزینه دولتی و حکومتی با تمام امکانات به فضای رسانهای نه تنها از چنگ حریف خارج از هر روز با پاس گلهایی که از طریق صداوسیما استفاده میشود. خبرگزاری دولتی یا حامی دولت میشود، بارها و بارها باز شده است.
گمان عدهای این بود که چند خبرنگار میتوان جریانرسانی را تصحیح و مالِ خود کند، اما با این شیوه، نه ساخته شد! نه جنگ روانی شد! تا زمانی که رسانه ملی و دستگاههای تبلیغاتی دولت و حاکمیت، به شیوههای دهه ۶۰ برای مقابله با جنگ روانی دشمن رفتار میکنند و برخی روزنامهنگاران، خود را علامه دهر میدانند، به این شیوه عمل میکنند و بدتر میشوند.
جریان رسانهای رسمی که امروز حاکم بر صداوسیما و دولت و برخی نهادهاست تا وقتی، رسانهها را میدانند و با دمیدن در آن، اجازه نمیدهند مقامات سیاسی، امنیتی، امنیتی، واقعیات کف خیابان را ببینند و بشنوند، لحظه به لحظه به نزدیکتر میشود. .