هری بلافونته، خواننده، بازیگر و فعالی که موفقیتهای گستردهاش برای دیگر هنرمندان سیاهپوست در دهه 1950 راه افتاد، روز سهشنبه در سن 96 سالگی درگذشت.
آقای بلافونته که فرزند هارلم بود، از پلتفرم خود در اوج دنیای سرگرمی استفاده کرد تا مرتباً در مورد موسیقی خود صحبت کند، اینکه چگونه زندگی سیاه پوستان روی صفحه نمایش داده می شد و مهمتر از همه برای او، جنبش حقوق مدنی. در اینجا برخی از بینشهایی است که آقای بلافونته در طول چندین دهه حضورش در کانون توجه عموم به نیویورک تایمز ارائه کرد، همانطور که در آن زمان ظاهر میشد:
موسیقی او
مجموعه آهنگ های آقای بلافونته، از جمله “Day-O (آهنگ قایق موز)” و “خداحافظ جامائیکا” به ایجاد وسواس آمریکایی در موسیقی کارائیب کمک کرد که باعث شد شرکت ضبط او را به عنوان “پادشاه کالیپسو” معرفی کند.
اما آقای بلافونته هرگز چنین عنوان سلطنتی را نپذیرفت، و “تخلص” را به عنوان “سرپوشی برای متوسط بودن” رد کرد و توضیح داد که کار خود را ترکیبی از سبک های موسیقی می داند.
او در سال 1959 به مجله نیویورک تایمز گفت که موسیقی فولکلور “در درون خود یک حس دراماتیک عالی و یک حس غنایی قدرتمند پنهان کرده است.” او همچنین به وضوح پذیرفت: “من صدای خوبی ندارم.”
در سال 1993، او به تایمز گفت که از آهنگهایش «برای توصیف شرایط انسانی و دادن اطلاعاتی به مردم درباره آنچه ممکن است در سطح جهانی اتفاق بیفتد، از آنچه من تجربه کردهام» استفاده کرده است.
او گفت که برای مثال «روز او» یک شیوه زندگی است.
او گفت: «این ترانه ای است درباره پدرم، مادرم، عموهایم، مردان و زنانی که در مزارع موز، مزارع نیشکر جامائیکا زحمت می کشند. “این یک آهنگ کار کلاسیک است.”
دیدگاه های او در مورد سینما و تلویزیون
موفقیت آقای بلافونته در موسیقی به او کمک کرد تا به یک مرد برجسته هالیوود تبدیل شود. در دهههای 1950 و 1960، آقای بلافونته و دوستش سیدنی پواتیه نقشهای اساسیتر و ظریفتری نسبت به بازیگران سیاهپوست دریافت کردند.
با این وجود، آقای بلافونته تا حد زیادی ناراضی ماند.
او که در سال 1968 برای تایمز می نویسد، شکایت کرد که «زیبایی واقعی، روح و یکپارچگی جامعه سیاه پوستان به ندرت در تلویزیون منعکس می شود».
او نوشت: «این رسانه تحت سلطه مفاهیم برتری نژاد سفید و نگرش های نژادپرستانه است. «تلویزیون واقعیت زندگی سیاهپوستان را با همه نارضایتیها، علایق و آرزوهایش کنار میگذارد، زیرا به تصویر کشیدن آن زندگی به معنای متهم کردن (یا شاید غنیسازی؟) بیشتر آمریکای سفیدپوست و نهادهای آن است. و نه شبکهها و نه حامیان مالی این را نمیخواهند.»
آقای بلافونته تاکید کرد که پسر 10 ساله او تعداد کمی از قهرمانان سیاه پوست را در تلویزیون دیده است.
او نوشت: «اشراف در میراث او و ارزشهایی که میتوانست رشد مثبت و حس مردانگی او را تکمیل کند، از او محروم است. در عوض، همه چیز وجود دارد که او را از بین ببرد و عقده حقارت به او بدهد. او سیاهپوستان را تنها بهعنوان یک آشوبگر و یک مشکل اجتماعی خواهد دید، نه بهعنوان یک انسان کامل.»
تقریباً 25 سال بعد، آقای بلافونته محتاط بود و در مصاحبه ای با تایمز نشان داد که تغییر چندانی نکرده است.
او در سال 1993 گفت: «حتی امروز، در صفحه بزرگ، عکسهایی که همیشه موفق هستند، عکسهایی هستند که سیاهپوستان به شیوهای که آمریکاییهای سفیدپوست آن را میخرند، ظاهر میشوند.» «و به ما گفته میشود که آنچه واقعاً میخواهیم بیان کنیم، سودآور نیست. و از نظر تجاری قابل دوام نیست.»
سیاست و فعالیت او
حتی زمانی که آقای بلافونته در اوج فعالیت سرگرمی خود بود، به شدت بر فعالیت و حقوق مدنی متمرکز بود.
آقای بلافونته در سال 1981 به تایمز گفت: «در سال 1959، من کاملاً به جنبش حقوق مدنی اعتقاد داشتم. من یک تعهد شخصی به آن داشتم و پیشرفتهای شخصیام را داشتم – اولین ویژه تلویزیون سیاه را تهیه کردم. من اولین سیاه پوستی بودم که در Waldorf Astoria اجرا کردم. من احساس میکردم اگر بتوانیم کشور را بچرخانیم، همه چیز سر جای خودش قرار میگیرد.»
اما آقای بلافونته ابراز تاسف کرد که در اواسط دهه 1970، جنبش به پایان رسیده است.
او گفت: «زمانی که درهای هالیوود به روی اقلیت ها و سیاه پوستان در پایان دهه 70 بسته شد، بسیاری از هنرمندان سیاه پوست به مدت 10 سال از استثمار لذت می بردند. اما یک روز متوجه شدند که مغازه تعطیل شده است.»
آقای بلافونته در سالهای آخر عمرش در مورد سیاست صریح صحبت کرد. او در سال 2002، وزیر امور خارجه کالین ال. پاول را متهم کرد که اصول خود را برای “ورود به خانه ارباب” رها کرده است. او در سال 2006 جورج دبلیو بوش را “تروریست” خواند و در سال 2012 از این که سلبریتی های مدرن “به مسئولیت اجتماعی پشت کرده اند” ابراز تاسف کرد.
او در سال 2016 به تایمز گفت: “هیچ مدرکی وجود ندارد که هنرمندان از همان علاقه و تعهد هنرمندان زمان من باشند.” جامعه سیاه پوستان.»
در سال 2016 و دوباره در سال 2020، او از صفحات نظرات روزنامه تایمز بازدید کرد تا از رای دهندگان بخواهد که دونالد جی. ترامپ را رد کنند.
آقای بلافونته در مقاله سال 2016 به تایمز گفت: «رأی شاید مهم ترین سلاح در زرادخانه ما باشد. او افزود: «همان چیزهایی که اکنون مورد نیاز است، همان چیزهایی است که قبلاً نیاز بود. جنبشها نمیمیرند، زیرا مبارزه نمیمیرد. ”