«بابل هالیوود» ساخته کنت انجر
در سال 1959، فیلمساز تجربی خشم (“آتش بازی”) “Hollywood Babylon” را منتشر کرد که با لحنی پرزبان، جزئیات فرضی مرگها، عادات مواد مخدر و زندگی جنسی اعضای صنعت سینما را فهرستبندی میکرد. مورخان جدی سینما، آن را یک مزخرف مضر تلقی می کنند و از آن زمان تاکنون سعی در تصحیح ادعاهای آن داشته اند.
در حالی که “Babylon” Anger منبع رسمی برای Chazelle “Babylon” نیست، نادیده گرفتن این ارتباط دشوار است. هنگامی که نلی پس از ضرب و شتم بازیکنان فوتبال دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به دنبال آن ها قرار می گیرد، این صحنه ادعای خشم را تداعی می کند که بوو برای کل تیم فوتبال USC نقش «دختر پارتی» را در «حین مهمانی های خشن و بی رحمانه آخر هفته» بازی می کرد. (از طرف دیگر، لباسهای نلی و لباسهای دیگر، شبیه عکسی است که از بسی لاو معاصر Bow منتشر شده است.)
استن در بیوگرافی خود شایعه را به عادت واقعی بو به میزبانی از تروجانهای USC در شبهای شنبه در خانه ییلاقیاش در بورلی هیلز دنبال میکند. اما استن، که با بازیکنان مصاحبه کرد، به این نتیجه رسید که «حتی وحشیترین مهمانی که با یک بازی فوتبال لمسی در ساعت 4 صبح در زمین چمن کلارا به پایان رسید، رام بود.»
“آواز خواندن در باران”
در سرتاسر “Babylon”، شزل به “Singin’ in the Rain” اشاره می کند، که انتقال به صدا را از دیدگاه سال 1952 به یادگار گذاشت. اما در “Babylon”، آهنگ “Singin’ in the Rain” را در صحنه ای خواهید شنید. که دههها قبل از آن اتفاق میافتد: شزل فیلمبرداری “The Hollywood Revue of 1929” را نشان میدهد، یک موزیکال مشخصاً سفت و پر از افراد مشهور که گیلبرت را به نمایش میگذارد. این آهنگ دو بار در “Hollywood Revue” روی صحنه می رود، و Chazelle تکرار آن را دوباره خلق می کند – فینال فیلم Technicolor، که در آن اعضای بازیگر به همراه لحن برروی برافراشته های صخره ای در مقابل مجموعه کشتی نوح می خندند. در «بابل»، جک در میان آنهاست.
بزرگان جاز سیاه
در طول فیلمبرداری “Singin’ in the Rain”، سیدنی پالمر (جوان آدپو) ترومپتوز به مدیر اجرایی استودیو مانی تورس (دیگو کالوا) می گوید که دوربین در جهت اشتباه گرفته شده است. به زودی سیدنی و گروهش در فیلمهایی بازی میکنند، تا اینکه پس از اینکه از او خواستند برای تیرهکردن پوست صورت سیاهپوست بپوشد، استعفا میدهد.
شزل از نوازندگان سیاهپوست مانند لوئیس آرمسترانگ و دوک الینگتون الهام گرفت که در اوایل دوران صداگذاری روی پرده ظاهر شدند. و مانند سیدنی، آرمسترانگ و الینگتون با صحنه های تحقیرآمیز مبارزه کردند. برادران توماس در کتاب «لوئیس آرمسترانگ، استاد مدرنیسم» می نویسد، در «راپسودی در سیاه و آبی» (1932)، آرمسترانگ دو شماره را «در لباس یک وحشی آفریقایی با پوست پلنگ پراکنده» اجرا کرد. در «Check and Double Check» (1930)، یک نسخه سینمایی از نمایش رادیویی «Amos ‘n’ Andy»، اعضای با پوست روشنتر گروه الینگتون «از سوی استودیو دستور داده شدند تا برای صحنههای سالن رقص آرایش تیره داشته باشند. طبق بیوگرافی تری تچوت «دوک: زندگی دوک الینگتون»، که توسط روزنامه های سیاه به عنوان اخبار پوشش داده شد.