دموکراتها باید سیاستهایی را برای ارزانتر کردن داروها با سیاستهایی برای تسهیل نوآوری در داروها و در برخی موارد سودآورتر تنظیم کنند. این هفته مدتی را صرف صحبت با هایدی ویلیامز، اقتصاددانی در استنفورد کردم که در مورد توسعه دارو مطالعه می کند، و نکته ای که او به آن اشاره کرد آنقدر واضح است که جای تعجب است که ما بیشتر در مورد آن انجام نداده ایم. ما برای شروع توسعه داروها – علوم پایه و تحقیقات – و حتی بیشتر روی محصولاتی که در نهایت توسعه مییابند، هزینه زیادی میکنیم. اما ما از میانه آن غفلت می کنیم: تمام زیرساخت های غیر جذاب و دشوار مورد نیاز برای تبدیل یک مولکول امیدوارکننده به یک درمان معجزه آسا.
یک مثال: بسیاری از مشکلات و خطرات تولید دارو در اجرای آزمایشات بالینی است. یکی از دلایلی که اجرای آزمایشهای بالینی سخت است – همانطور که در طول کووید دیدیم – این است که یافتن بیماران مورد نیاز برای اجرای آزمایشهایی که دادههای خوبی را به سرعت تولید میکنند، دشوار است. سالها پیش، ما یک ثبت ملی برای بیماران سرطانی ایجاد کردیم که انجام مطالعات سرطان در ایالات متحده را بسیار آسانتر کرد – و اکنون، در مقایسه با داروهای سایر بیماریها، آزمایشهای سرطان بسیار بیشتری در ایالات متحده انجام میشود. ما می توانستیم و باید آن مدل را مقیاس کنیم.
برنی سندرز ایده ای را برای ایجاد سیستمی از جوایز به موازات اختراعاتی که معمولاً برای سودآور کردن توسعه دارو استفاده می کنیم، ترویج می کرد. دولت میتواند مثلاً 12 شرایطی را که میخواهد دارویی برای آنها تولید کند، شناسایی کند. اولین گروهی که چنین دارویی را تولید و اثبات می کند، بسته به شرایط و اثربخشی، مبلغی گران قیمت دریافت می کند – 100 میلیون دلار، یا 500 میلیون دلار یا یک میلیارد دلار. در ازای آن، آن دارو فوراً بدون ثبت اختراع خواهد بود و در دسترس هر تولیدکننده داروی ژنریک است تا با قیمتی ناچیز تولید کند (و در دسترس سایر کشورها، به ویژه کشورهای فقیر، برای تولید فوری).
پول بیشتر ممکن است خوب باشد – به ویژه در راه های جدید، مانند جوایز یا ARPA-H خرج شود – اما واشنگتن ده ها میلیارد دلار در حال حاضر برای تحقیقات پزشکی هزینه می کند، و ارزش این را دارد که بپرسیم آیا همه اینها به خوبی خرج شده است. یک گزارش متفکرانه از نیو ساینس شکایتی را تأیید میکند که من سالها بهطور خصوصی شنیدهام: NIH مؤسسهای قابل توجه است که تحت تأثیر محافظهکاری عمیق داخلی قرار گرفته است. ARPA-H تأییدی بر این مشکل است، حتی اگر در داخل NIH قرار دارد: اگر NIH انواع شرط بندی هایی را انجام می داد که ARPA-H برای انجام آن طراحی شده است، اصلاً دلیلی برای ARPA-H وجود نداشت. اما این سوال واضح را مطرح می کند که آیا NIH باید در هسته خود جسورتر باشد.
انصافاً دلایل خوبی برای احتیاط وجود دارد، و آنها سیاسی هستند، نه فقط علمی یا اقتصادی. همان جمهوری خواهانی که دولت را به خاطر داشتن تفکر بسیار متعارف و آهسته سرزنش می کنند، کمک های مالی ناموفق و قمارهای عجیب و غریب را به عنوان هدر دادن پول مالیات دهندگان به سلاح تبدیل می کنند و انگیزه هایی را برای احتیاط دقیق بوروکراتیک ایجاد می کنند که آنها سپس محکوم می کنند.
اما همهگیری نباید کسی را نسبت به خطاناپذیری سازمانهای بهداشتی ما متقاعد کند. نشان داد که NIH نمی تواند به سرعت تمرکز خود را در زمان شیوع بیماری همه گیر تغییر دهد – طبق یک مطالعه، تنها 2 درصد از بودجه سال 2020 آن به تحقیقات Covid اختصاص یافت. سازمان غذا و داروی آمریکا (FDA) در تأیید همان آزمایشهای سریعی که اروپا مدتها قبل از ما از آنها استفاده میکرد، بسیار کند بود. CDC، به طور واضح، یک آشفتگی بود. با این حال، هیچ یک از شکستهایی که در زمان واقعی شاهد بودیم منجر به اصلاحات اساسی در این آژانسها نشد. این نمی تواند درست باشد.
اینها مؤسساتی مملو از افراد باهوش و سخت کوش هستند که تمام تلاش خود را در چارچوب محدودیت هایی که در اطرافشان گذاشته شده انجام می دهند. این سخت گیری ها باید، نسبتاً اغلب، دوباره مورد بازبینی قرار گیرند، یا حداقل بازنگری شوند. اما در واشنگتن، نیاز به دفاع از نهادهای با ارزشی مانند NIH در برابر کاهش بودجه و مداخله سیاسی باعث می شود که معتقدان به سازمان به جای بهبود بخش، مدافع شوند. به این ترتیب است که شما موقعیت عجیبی مانند ARPA-H را دریافت میکنید، که مشخصاً قرار است کاملاً متفاوت از NIH عمل کند و بخشی از NIH شده است، به دلیل مخالفتهای بسیاری از طرفداران اولیه آن.